دسته‌ها
موفقیت شخصی

جادوی تان را پیدا کنید؛ نیروی چرای تان

جادوی تان را پیدا کنید؛ نیروی چرای تان

تصور کنید که برای تغییر عادت های تان فقط به اراده احتیاج دارید، مثل این است که برای دور نگه داشتن یک خرس خاکستری گرسنه از زنبیل پیک نیک تان یک دستمال سفره روی آن بگذارید. برای جنگیدن با خرسِ عادت های بدتان، وسیله ی قدرتمندتری می خواهید.

وقتی در سخت کوشی برای رسیدن به هدف های تان به مشکل می خورید، معمولا باور می کنید که اراده ی لازم را ندارید. من با این موضوع مخالفم. اینکه انتخاب کنیم موفق باشیم، کافی نیست. چه چیزی شما را در انتخاب های مثبت جدیدی که لازم است داشته باشید، پایدار و استوار می کند.

چه چیزی شما را از عقب نشینی کردن به عادت های بد و بدون فکرتان متوقف خواهد کرد؟ چه چیزی این دفعه را از همه ی دفعه های قبلی که تلاش کردید و شکست خوردید، متفاوت خواهد کرد؟ به محض این که ذره ای احساس ناراحتی کردید، وسوسه می شود که به رویه ی قدیمی تان برگردید.

شما قبلا نیروی اراده را امتحان کردید و شکست خوردید. شما اراده تان را بکار گرفتید و آن عادت ها را برای مدتی رها کردید. دفعه ی قبل، فکر می کردید کل اضافه وزن تان را از بین خواهید برد. تصو می کردید که پارسال از پس تمام تماس های فروش برخواهید آمد. لطفا تمام کنید این دیوانگی را و کاری متفاوت انجام دهید.

نیروی اراده را فراموش کنید. حالا وقت استفاده از نیروی چرایِ تان است. انتخاب های شما فقط زمانی معنی پیدا می کنند که آنها را به آرزوها و رویاهای تان ربط دهید. عاقلانه ترین و برانگیزاننده ترین انتخاب ها آنهایی هستند که منطبق بر اهداف، خودِ درونی و ارزش های والای تان باشند. شما باید چیزی را بخواهید که بدانید چرا آن را می خواهید، وگرنه خیلی زود تسلیم می شوید.

چرای شما چیست؟ اگر می خواهید پیشرفتی قابل توجه در زندگی تان بوجود آورید، باید یک دلیل داشته باشید و برای اینکه خودتان را مجبور کنید که بخواهید تغییراتی ضروری بوجود آورید، چرای شما باید چیزی باشد که شما را به صورتی خارق العاده به هیجان آورد و برانگیزاند.

باید برای سال های متمادی بخواهید که بلند شوید و تلاش کنید و تلاش کنید! بنابراین، چه چیزی ست که بیشتر از همه شما را به حرکت در می آورد؟ شناسایی چرای تان بسیار مهم و حیاتی ست. این چیزی ست که که شما را به هیجان می آورد و همانی ست که مشتعل کننده ی اشتیاق، سرچشمه ی جدیت و سوخت مداومت و پافشاری است. شما باید نیروی چرای تان را بدانید!

منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)

ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…

دسته‌ها
موفقیت شخصی

با فرار از دام خشنودی آنی شروع کنید

با فرار از دام خشنودی آنی شروع کنید

می دانیم که با شیرنی خوردن، لاغر نخواهیم شد. می دانیم سه ساعت تماشای برنامه ی شبانه ی تلویزیونی، باعث می شود که سه ساعت وقت کمتر برای خواندن یک کتاب خوب یا گوش دادن به یک فایل صوتی فوق العاده داشته باشیم. ما موجوداتی منطقی هستیم؛ حداقل این چیزی ست که به خودمان می گوییم. پس چرا به طرز غیر منطقی اسیر خیلی از عادت های بد هستیم؟

دلیلش این است که نیاز ما به داشتنِ خوشنودی آنی، می تواند ما را به انفعالی ترین و بی فکر ترین موجود جهان تبدیل کند.

اگر یک گاز از یک ساندویچ بزرگ بزنید و بلافاصله به خاطر یک حمله ی قلبی، روی زمین بیفتید، امکان ندارد که برای گاز دوم اقدام کنید. اگر یک پُک سیگار باعث شود که صورت تان مثل صورت یک پیرمرد 85 ساله شود، احتمالا دیگر پُک بعدی را به سیگار نمی زنید و اگر اولین چنگال پر از کیک بی درنگ 50 پوند به وزن شما اضافه کند، گفتن جمله ی “نه متشکرم” به دسر، کار خیلی راحتی خواهد بود.

مشکل اینجاست که نتیجه یا خشنودی آنی ناشی از عادت های بد، اغلب از چیزی که در ذهن شما درباره ی عواقب بلند مدت در جریان است، بسیار مهم تر به نظر می رسد. در واقع، انگار افراط در عادت های بد، هیچ اثر منفی در همین لحظه ندارد. شما دچار حمله ی قلبی نمی شوید، پوست تان چروکیده نمی شود، و اندام تان چاق نمی شود. ولی معنی اش این نیست که اثر مرکب را فعال نکرده اید.

وقت آن است که بیدار شوید و درک کنید عادت هایی که در آنها افراط می کنید، می توانند زندگی تان را به فاجعه ای مکرر تبدیل کنید.

اصلاحات رویه های روزمره تان می توانند نتایج را به شکل چشمگیری در زندگی تان عوض کنند. باز هم من درباره ی تغییرات بزرگ صحبت نمی کنم. اصلاحات بسیار کوچک و به ظاهر بی اهمیت می توانند در هر چیزی تغییرات اساسی بوجود آورند.

بهترین چیزی که برای شفاف ساختن قدرت اصلاحات کوچک می توانم مثال بزنم این است که هواپیمایی را تصور کنید که از لس آنجلس عازم نیویورک است. اگر نوک هواپیما فقط یک درصد از مسیر اصلی منحرف شود، وقتی هواپیما از باند فرودگاه لس آنجلس بلند می شود، تقریبا یک خطای نامشهود است، ولی در نهایت منجر به حدود 150 مایل انحراف از هدف اصلی خواهد شد و هواپیما به جای نیویورک به آلبانی یا دووِر خواهد رسید.

این در مورد عادت های شما هم اتفاق می افتد. یک عادت بد در همین لحظه خیلی بزرگ به نظر نمی رسد، اما سرانجام ممکن است شما را مایل ها از مسیرتان به سوی هدف ها و آن زندگی که آرزویش را داردید، دور کند.

بیشتر مردم زندگی شان را می گذرانند، بدون اینکه انرژی آگاهانه ی زیادی بگذارند روی کشف آنچه می خواهند و آنچه لازم است انجام دهند تا خودشان را به آنجا برسانند.

ریشه کن کردن عادت های بدی که مثل درخت بلوطی تنومند رشد کرده اند، دشوار و پر دردسر خواهد بود. برای انجام این کار، به چیزی بزرگ تر از حتی با پشتکارترین اراده ها نیاز خواهید داشت. نیروی اراده، به نتهایی نمی تواند آن را ریشه کن کند.

در مقاله ی بعد با این نیروی کمکی آشنا خواهید شد…

منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)

ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…

دسته‌ها
موفقیت شخصی

ما انسان ها، مخلوق عادت هایمان هستیم!

ما انسان ها، مخلوق عادت هایمان هستیم!

ارسطو نوشته است: “ما همانی هستیم که مکرر انجام می دهیم.” دیکشنری مریام وبستر واژه ی عادت را اینگونه تعریف کرده است: “یک رفتار اکتسابی که تقریبا یا کاملا غیر ارادی شده است.”

داستان جالبی وجود دارد درباره ی مردی که به سرعت و چهارنعل با اسبش می تاخت. مردی که کنار جاده ایستاده بود، فریاد زد: “کجا می روی؟” مردم اسب سوار جواب داد: “نمی دانم، از اسب بپرس!” این داستان زندگی خیلی از مردم است؛ آنها سوار بر اسب عادت های شان می تازند، بدون اینکه بدانند کجا می روند.

وقت آن رسیده است که کنترل افسار را بدست بگیرید و زندگی تان را در مسیر رسیدن به جایی قرار دهید که واقعا می خواهید آنجا بروید.

مطالعات روان شناسی نشان داده اند که 95درصد از همه ی چیزهایی که احساس می کنیم، فکر می کنیم، انجام می دهیم و به آنها دست پیدا می کنیم، در نتیجه ی یک عادت یاد گرفته شده است! در دوران کودکی، مجموعه ای پاسخ های شرطی را یاد می گیریم که ما به عکس العمل غیر ارادی در خیلی از موقعیت ها سوق می دهد.

البته در زندگی روزمره تان، زندگی کردن به صورت خودکار و غیر ارادی، خوبی های خودش را دارد. شما احتمالا دندان های تان را روزی دو بار و به صورت خودکار مسواک می زنید وهیچ بحث فلسفی بزرگی در این کار نیست؛ شما فقط انجامش می دهید. شما بلافاصله لحظه ای که پشت تان صندلی را لمس کند، کمربند ایمنی را می بندید. هیچ فکر بعدی وجود ندارد.

این عادت ها به ما اجازه می دهند که کم ترین انرژی آگاهانه را برای انجام کارهای روزمره مان استفاده کنیم. آنها کمک می کنند خیلی از موقعیت ها را از لحاظ منطقی و عقلانی خوب اداره کنیم و از آنجایی که مجبور نیستیم درباره ی این کارهای معمولی فکر کنیم، می توانیم انرژی های ذهنی مان را روی افکار و مطالب خلاقانه تر و غنی تر متمرکز کنیم.

عادت ها میتوانند مفید باشند؛ البته تا زمانی که عادت های خوبی باشند، به همین سادگی!

من تعداد زیادی ار معروف ترین آدم های موفق، بزرگ ترین مدیران عامل و هنر پیشگان مشهور را دیده ام و با آنها مصاحبه کرده ام. می توانم بگویم که همه ی آنها از یک خصیصه ی مشترک برخوردارند؛ همه ی آنها عادت های خوب دارند. البته معنی اش این نیست که عادت های بدی نداشته باشند؛ عادت های بد دارند ولی تعدادشان زیاد نیست.

آنها لزوما آدم های باهوش تر یا با استعدادتری از بقیه نیستند، بلکه عادت های شان، آنها را در مسیری که قرار می دهد که باهوش تر، لایق تر، آماده تر و با مهارت های بهتر شوند.

در کودکی؛ پدرم از لری بِرد بعنوان مثالی استفاده می کرد تا به من در مورد عادت ها آموزش دهد. هیچ کس لری را در زمین بسکتبال، برازنده توصیف نمی کرد. با این حال، با وجود استعداد ورزشی محدودش، باعث شد تا تیم بوستون سلتیکز سه بار قهرمان جهان شود و خودش هم لقب یکی از بهترین بسکتبالیست های تمام دوران را بگیرد.

این افتخار به خاطر عادت های لری اتفاق افتادند؛ تعهد مداوم او برای تمرین کردن و بهتر کردن بازی اش. لری یکی از بهترین پرتاب زننده های تاریخ بود.از کودکی، عادت اش این بود که هر صبح قبل از رفتن به مدرسه، 500 ضربه ی آزاد تمرین کند. با چنین نظم و تلاشی، لری بیشتر استعدادهای خدادادی اش را بوجود آورد و تعدادی از با استعدادترین بازیکن ها را در زمین مسابقه شکست داد.

با تمرین و تکرار کافی، هر رفتاری، چه خوب باشد، چه بد، در طول زمان، غیر ارادی می شود. یعنی ما خیلی از عادت های مان را ناخودآگاه کسب می کنیم، ولی نمی توانیم آگاهانه تصمیم به تغییر آنها بگیریم. از آنجایی که عادتی را که دارید، یادگرفته اید، می توانید آنهایی را که به سودتان نیستند، از یاد ببرید. آماده اید؟

منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)

ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…

دسته‌ها
موفقیت شخصی

ریشه های عمیق عادت های ما

ریشه های عمیق عادت های ما

معلمی فرزانه که همراه یکی از شاگردانش در جنگلی قدم می زد، جلوی یک نهال کوچک ایستاد.

معلم، نهال کوچکی را که تازه از زمین روییده بود، نشان داد و به شاگردش گفت: “آن نهال را از زمین بیرون بکش.” پسرک جوان آن را با انگشتانش راحت بیرون کشید. بعد، معلم به نهالی که کمی محکم تر به نظر می رسید و ارتفاعش تا زانوهای پسرک بود، اشاره کرد و گفت: “حالا این یکی را بیرون بکش.”

پسرک با کمی تلاش آن نهال را هم از بیرون کشید. معلم گفت: “حالا نوبت این یکی ست” و با سرش به درخچه ی کاملا رشد یافته و سرسبزی که هم قد خود پسرک بود، اشاره کرد. پسرک با تلاش زیاد و با تمام قدرت اش و در ضمن، استفاده از سنگ و چوب برای اهرم کردن زیر ریشه های آن درختچه، بالاخره موفق شد و آن را بیرون کشید.

بعد، معلم گفت: ” حالا دوست دارم این یکی را از زمین بیرون بکشی.” پسرک جوان، نگاه معلمش را دنبال کرد و متوجه یک درخت بلوط تنومند و بسیار بلند شد که به سختی می توانست نوکش را ببیند. از آنجایی که تلاش و تقلای زیادش در بیرون کشیدن نهال های به مراتب کوچک تر قبلی را درک کرده بود، خیلی ساده به معلمش جواب داد: “متاسفم، از پس این یکی بر نمی آیم.”

معلم گفت: “پسرم، تو همین الان قدرتی را که عادت ها روی زندگی ات خواهند داشت، نشان دادی! هر چه این عادت ها قدیمی تر باشند، بزرگ تر می شوند، ریشه های شان عمیق تر می شود و سخت تر از ریشه بیرون می آیند. بعضی از آنها خیلی بزرگ می شوند و ریشه های عمیقی پیدا می کنند طوری که حتی جرات نمی کنی برای از بین بردن شان تلاش کنی.”

منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)

ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…

دسته‌ها
موفقیت شخصی

موفقیت، دوی نیمه ماراتن است

موفقیت ، دوی نیمه ماراتن است

خانم بورلی فروشنده ی یک شرکت نرم افزارهای آموزشی بود که من مشغول کمک برای بهتر شدن شرایط آن بودم. یک روز درباره ی یکی از دوستانش با من صحبت کرد که قرار بود در مسابقه ی دوی نیمه ماراتن شرکت کند. بورلی که به شکل قابل توجهی اضافه وزن داشت، با اطمینان گفت: “من هیچ وقت نمی توانم چنین کاری انجام دهم.”

گفتم: “اگر بخواهی، می توانی.” او حرف را رد کرد و گفت: “به هیچ وجه امکان ندارد!”

اولین قدم من، کمک به بورلی برای پیدا کردن انگیزه اش بود: “خب، بورلی چرا می خواهی در دوی نیمه ماراتن شرکت کنی؟”

“تابستان آینده، میخواهم در مراسم فارغ التحصیلی ام، شگفت انگیز به نظر برسم. اما از پنج سال پیش که دومین فرزندم به دنیا آمد، دچار اضافه وزن خیلی زیادی شده ام. نمی دانم چطور می توانم این کار را انجام دهم.”

عالیه! حالا یک هدف مهیج داشتیم. اما من با احتیاط پیش رفتم. از بورلی خواستم تا با ماشین اش اطراف محل زندگی اش دور بزند و یک مسیر یک مایلی در خیابان های اطراف آنجا را پیدا کند. بعد به او گفتم در دو هفته ی آینده، سه بار در این مسیر پیاده روی کند. توجه کنید از او نخواستم این یک مایل را با دویدن شروع کند.

در عوض، وظیفه ی جزئی به او محول کردم که تلاش زیادی نمی خواست. بعد از او خواستم هفته ای سه بار در این مسیر پیاده روی کند. بعد به بورلی گفتم تا جایی که به سختی نمی افتد و احساس ناراحتی نمی کند، آهسته دویدن را شروع کند و به محض احساس تنگی نفس، بایستد و به پیاده روی ادامه دهد.

از او خواستم تا وقتی بتواند یک چهارم مسیر، بعد یک دوم مسیر و بعد، سه چهارم مسیر آن یک مایل را بدود به این کار ادامه دهد. بعد از هفت هفته توانست تمام آن مسیر را بدود.

پس از آن از بورلی خواستم تا در هر بار تمرین، مسیرش را به اندازه ی یک هشتم مایل افزایش دهد؛ یک افزایش تقریبا نامحسوس، شاید فقط 300 قدم بیشتر. در عرض شش ماه، او بدون هیچ ناراحتی 9 مایل می دوید. در نه ماه، به طور منظم 13.5 مایل یعنی کمی بیشتر از مسیر دوی نیمه ماراتن می دوید.

با این وجود، چیزهای مهیج تر آنهایی بودند که در جنبه های دیگر زندگی اش اتفاق افتادند. بورلی هوس خوردن شکلات و غذاهای چرب را از دست داد. افزایش انرژی در نتیجه ی ورزش هایی که انجام می داد و عادت غذایی اش به او کمک کرد تا با شور و اشتیاق بیشتری سر کارش حاضر شود و در همان دوره، عملکرد فروش او دو برابر شد.

اثرات موجی این همه تحرک، اعتماد به نفس او را بالا برد و باعث شد نسبت به همسرش مهربان تر شود و تعامل او با فرزندانش بیشتر شد.

بورلی با متعهد شدن به انجام مجموعه ای از گام های کوچک، بیش از چهل پوند از وزنش را کم کرد و به یک بیلبورد تبلیغاتی متحرک برای زنانی تبدیل شد که در جستجوی خوش اندامی و اعتماد به نفس هستند.

از آنجایی که همه ی دستاوردهای شما، نتیجه ی انتخاب های لحظه به لحظه ی شماست، با تغییر این انتخاب ها، قدرتی باور نکردنی برای تغییر زندگی تان خواهید داشت. انتخاب های گام به گام و روز به روز، اقدامات تان را شکل می دهند تا وقتی که آنها به عادت های تان تبدیل می شوند؛ تکرار، آنها را دائمی و همیشگی می کند.

شکست خوردن یک عادت است، پیروز شدن هم همینطور. حالا بیایید عادت های برنده شدن را دائم در زندگی تان تزریق کنید. عادت های مخرب را حذف کنید و عادت های مثبتی را که نیاز دارید، ایجاد کنید و در این صورت می توانید زندگی تان را به هر مسیری که آروزیش را دارید، هدایت کنید؛ به گستره ی بزرگ ترین تصورات تان.

منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)

ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…

دسته‌ها
موفقیت شخصی

زمان در اثر مرکب ، خیلی مهم است

زمان در اثر مرکب ، خیلی مهم است

هرچه زودتر شروع به ایجاد تغییرات کوچک کنید، اثر مرکب با قدرت بیشتری به نفع شما کار می کند. فرض کنید دوست تان در سن 22 سالگی شروع به پس انداز ماهانه 250 دلار در حساب بازنشستگی می کرد. از طرف دیگر، شما تا سن 40 سالگی پس انداز را شروع نمی کردید یا قبلا پس انداز می کردید ولی چون سود زیادی نمی دیدید، موجودی حساب بازنشستگی تان را خالی کردید.

وقتی دوست تان 40 ساله می شود، دیگر مجبور نیست حتی یک دلار هم پس انداز کند و در سن 67 سالگی بیش از یک میلیون دلار خواهد داشت که البته با بهره ی مرکب 8 درصد بیشتر می شود.در مقابل شما از سن 40 سالگی تا سن 67 سالگی، ماهانه 250 دلار سرمایه گذاری می کنید. این یعنی در مقایسه با 17 سال او، شما به مدت 27 سال پول تان را پس انداز می کنید.

با اینکه پول تان را سال های بیشتری پس انداز کرده اید و پول بیشتری هم سرمایه گذاری کرده اید، فقط با کمتر از یک سوم پولی که می توانستید داشته باشید، کارتان را پایان می دهید. این اتفاق وقتی می افتد که از رفتارها، عادت ها و کارهای ضروری غافل می شویم یا انجام شان را عقب می اندازیم. برای شروع اقدامات جزیی در مسیر رسیدن به اهداف تان، منتظر فردا نباشید!

آیا با خودتان می گویید خیلی دیر به این فکر افتاده ای و دیگر نمی توانید به آن نقطه برسید؟ وقت آن رسیده که اینگونه فکرها را بریزید دور. برای بدست آوردن اثر مرکب، هیچ وقت دیر نیست.

فرض کنید همیشه می خواستید پیانو بنوازید، ولی احساس می کردید برای این کار خیلی دیر است چون به حدود 40 سالگی رسیده اید. ولی اگر همین حالا شروع کنید، وقتی بازنشسته می شوید، ممکن است یک استاد پیانو باشید، چون 25 سال در حال نواختن پیانو بوده اید!

مهم این است که همین حالا شروع کنید. هر عمل بزرگ و جادویی و هر ماجراجویی خارق العاده، با برداشتن قدم های کوچک شروع می شود. اولین قدم، همیشه سخت تر از آن چیزی که واقعا هست به نظر می رسد.

برایان تریسی در کتاب نقطه ی کانونی نشان داد که چگونه می توانید هر جنبه ای از زندگی تان را که می خواهید، تا 1000 درصد بهبود بخشید. نه 10 درصد یا حتی 100 درصد. بلکه 1000 درصد! اجازه دهید خلاصه ای از آن را برای تان توضیح دهم.

تمام کاری که باید بکنید این است که در هر روز کاری، خودتان، عملکردتان، بازده تان و درآمدتان را یک هزارم بهتر کنید، همین فقط یک هزارم. فکر می کنید بتوانید از عهده ی این کار برآیید؟ البته، همه می توانند. واقعا ساده است.

اگر در هر روز کاری تان این کار را انجام دهید، در نتیجه در هر هفته به اندازه ی نیم درصد بهتر می شوید که می شود 2 درصد در هر ما ومرکب می شود و به 26 درصد در هر سال می رسد. یعنی درآمدتان هر 2.9 سال، دو برابر می شود. در سال دهم، می توانید 1000 درصد آنچه انجام می دهید و درآمد دارید، بدست آورید. شگفت انگیز نیست؟

فقط روزی یک هزارم بهتر شوید. همین!

منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)

ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…

دسته‌ها
موفقیت شخصی

درخت پول

درخت پول

دوازده سال قبل، یک دستیار فوق العاده داشتم به نام کاتلین در آن موقع، سالانه 40 هزار دلار حقوق می گرفت. در یکی از سخنرانی هایم درباره ی کارآفرینی و ایجاد ثروت، او بین اتاق سخنرانی مشغول اداره ی میز پذیرش بود.

هفته ی بعد از سمینار، به دفترم آمد و گفت: “آن روز شنیدم که می گفتید 10 درصد از هر پولی را که کسب می کنید، پس انداز کنید. به نظرم خیلی ایده ی جالبی ست، اما برای من غیر ممکن است که بتوانم چنین کاری انجام دهم. این کار کاملا غیر واقع بینانه ست.” و بعد درباره ی تمام صورت حساب ها و تعهدات مالی اش با من صحبت کرد. کاملا معلوم بود که تا پایان ماه واقعا هیچ پولی برایش باقی نمی ماند. گفت: “افزایش حقوق می خواهم.”

به او گفتم: “من کاری بهتر برایت انجام می دهم. به تو یاد می دهم چگونه ثروتمند شوی.”  این پاسخی نبود که منتظرش باشد، ولی موافقت کرد.

به کاتلین یاد دادم چگونه مخارجش را ثبت کند. به او گفتم یک حساب پس انداز جداگانه و فقط با 33 دلار یعنی تنها یک درصد از درآمد ماهیانه اش افتتاح کند. بعد به او نشان دادم که چگونه در ماه با 33 دلار کمتر زندگی کند. جای اینکه هر روز به بوفه ی طبقه ی پایین برود، فقط هفته ای یک روز ناهارش را از خانه بیاورد.

ماه بعد او را مجبور کردم که 2 درصد از حقوقش را (67 دلار) پس انداز کند، او با تغییر سرویس اشتراک تلویزیون کابلی اش، 33 دلار دیگر را پس انداز کرد. ماه بعد پس اندازه اش را به 3 درصد افزایش دادیم. به او گفتم به جای هفته ای دوبار به استارباکس رفتن، قهوه و سایر مخلفات را بخرد و قهوه اش را در دفترش درست کند.

در پایان کاتلین 10 درصد از هر یک دلاری را درمی آورد، بدون ایجاد اثری محسوس در زندگی اش، پس انداز می کرد. همان عمل منظم، روی جنبه های دیگر زندگی اش هم اثر موجی داشت. پول هایی که صرف سرگرمی های بیهوده می کرد را برای پیشرفت و رشد شخصی اش سرمایه گذاری کرد.

بعد از پرورش فکرش با برنامه های الهام بخش و آموزشی خلاقیتش خیلی زیاد شد و چند ایده ی جالب به من داد درباره ی کسب درآمد بیشتر و صرفه جویی در منابع سازمان. طرحی به من داد و از من خواست با توجه به استراتژی هایی که سودآوری شان ثابت می شد، 10 درصد از کل هزینه های کاهش یافته و 15 درصد از کل درآمدهای جدید را به او بدهم.

در پایان سال دوم، او بیش از 100 هزار دلار در سال درآمد داشت و این علاوه بر آن پایه ی حقوق 40 هزار دلاری اش بود. سرانجام کاتلین کسب و کار خودش را راه انداخت و شرکت را ترک کرد.

دو سال پیش، کاتلین را اتفاقی در فرودگاه دیدم. حالا سالانه بیش از 250 هزار دلار درآمد داشت و با پولی که پس انداز کرده بود، بیش از یک میلیون دارایی داشت. یک میلیونر بود! تمام اینها فقط با انتخاب برداشتن یک گام کوچک و پس انداز 33 دلار در ماه شروع شد.

منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)

ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…

دسته‌ها
موفقیت شخصی

تغییرات کوچک و نتایج بزرگ

تغییرات کوچک و نتایج بزرگ

من به مدیر اجرایی یک شرکت به نسبت بزرگ که فروش سالانه اش بیش از 100 میلیون دلار بود، مشاوره می دادم. فیلیپ، کارآفرین و موسس شرکت بود. شرکت، کارش را خوب انجام می داد، اما من بی تعهدی، بی اعتمادی و نبود اشتیاق را در فرهنگ سازمانی شرکت او تشخیص دادم.

از این موضوع خیلی تعجب نکردم چون فهمیدم فیلیپ بیش از پنج سال است که به تعدادی از بخش های شرکت اش هیچ سری نزده است! او با بیش از 80 درصد کارمندانش هیچ وقت رو در رو صحبت نکرده بود! همراه تیم مدیریتی اش در یک حباب زندگی می کرد.

از فیلیپ خواستم فقط یک تغییر وچک را دنبال کند: هفته ای سه بار باید از دفتر کار خارج شود و در ساختمان شرکت قدم بزند. هدفش این بود که حداقل سه نفر را پیدا کند که کارشان را درست انجام می دادند یا چیز خوبی درباره شان شنیده باشد و بعد، مراتب قدردانی خودش را شخصا به آنها اعلام کند.

این تغییر کوچک در رفتارش، کمتر از یک ساعت در هفته از او وقت می گرفت، ولی در طول زمان تاثیرات بزرگی داشت. کارمندانی که فیلیپ از آنها قدردانی کرده بود، شروع کردند به تلاش بیشتر تا تقدیر بیشتری کسب کنند. بقیه ی کارمندان هم با دیدن این که تلاش بیشتر، دیده و تقدیر می شود، شروع کردند به بهتر کار کردن و تلاش بیشتری از خودشان نشان دادند.

اثر موجی ناشی از نگرش جدیدشان، به تعاملات و برخوردهای شان با مشتریان سرایت کرد و باعث شد که تجربه ی مشتریان بهتر شود و در نتیجه کسب و کارشان رونق بیشتری را تجربه کند و همین موضوع به نوبه ی خود غرور و افتخار کارکنان را بیشتر کرد.

در طول یک دوره ی هجده ماهه، این تغییر ساده، فرهنگ شرکت را 180 درجه تغییر داد. سود خالص شرکت طی همین دوره، با استفاده از همان تعداد کارکنان و بدون سرمایه گذاری اضافی در بازاریابی، بیش از 30 درصد بیشتر شد. تمام شان به این خاطر بود که فیلیپ متعهد شد یک کار کوچک و به ظاهر ناچیز را در یک دوره ی زمانی، مدام انجام دهد.

منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)

ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…

دسته‌ها
موفقیت شخصی

قدرت عوامل کوچک در اثر مرکب

قدرت عوامل کوچک در اثر مرکب

وقتی ثبت وقایع زندگی تان را شروع می کنید، توجه تان همان قدر که روی کوچک ترین چیزهایی که درست انجام می دهید متمرکز می شود، روی کوچک ترین چیزهایی هم که اشتباه انجام می دهید، جمع خواهد شد و وقتی انتخاب می کنید که حتی کوچک ترین اصلاحات را در مسیر تان، مدام و پایدار انجام دهید، بعد از مدتی نتایج شگفت انگیزی را در زندگی تان می بینید.

اما منتظر توجه فوری دیگران نباشید. وقتی می گویم اصلاحات کوچک، از تغییراتی کاملا نامشهود صحبت می کنم و احتمالا کسی به زودی متوجه آن تغییرات نخواهد شد. کسی شما را تشویق نخواهد کرد و هیچ کس برای شما، کارت تبریک یا جایزه ای نمی فرستد. با این حال، سرانجام اثر مرکب آنها باعث نتایج استثنایی خواهد شد.

این اقدامات منظم کوچک هستند که در طول زمان، نتیجه می دهند؛ همان تلاش و آماده سازی برای بزرگ ترین پیروزی ها که در زمان هایی انجام می شوند که دیگران به آنها توجهی نمی کنند. با این حال، نتایج شان استثنایی هستند.

اسبی را در نظر بگیرید که تنها با اختلاف یک وجب، فاتح مسابقه می شود، اما پولی ده برابر بیشتر از نفر دوم جایزه می گیرد. آیا آن اسب ده برابر سریع تر است؟ نه، فقط کمی بهتر بوده است. آن دویدن های اضافی، نظم و تریتب فوق العاده در تغذیه ی اسب یا تمرین های بیشتر سوارکار بود که باعث شد نتیجه ای بهتر با جوایزی مرکب بدست آید.

بعد از شرکت در صدها مسابقه و نواختن هزاران ضربه، فرق بین گلف باز برتر و نفر دهم، به طور متوسط فقط 1.9 ضربه است، ولی تفاوت جایزه ی آنها پنج برابر است. گلف باز برتر، پنج برابر بهتر نبوده است. او حتی 50 درصد یا 10 درصد هم بهتر نیست. در واقع اختلاف بین میانگین امتیازات او فقط 2.7 درصد بهتر است، با این حال نتایج اش پنج برابر بیشتر و بهتر است.

این قدرت عوامل کوچکی است که کم کم جمع شده اند. این عوامل بزرگ نیستند که در پایان جمع می شوند؛ بلکه این صدها، هزاران یا میلیون ها عامل کوچک است که عادی را از خارق العاده جدا می کنند. برای تبدیل شدن به کسی که ضربه های بهتری می زند، به چیزهای کوچک بیشماری نیاز دارید که فرق می کند با پوشیدن آن لباس ورزش سبز رنگ که برای تان شانس می آورد.

منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)

ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…

دسته‌ها
موفقیت شخصی

در ثبت وقایع ، آرام پیش بروید!

در ثبت وقایع ، آرام پیش بروید!

برای ثبت کارهای تان با سرعتی آرام شروع کنید. فقط یکی از عادت های تان را به مدت یک هفته ثبت کنید. عادتی را انتخاب کنید که بیشترین کنترل را روی شما دارد؛ این همان جایی است که باید از آن شروع کنید. به محض اینکه پاداش اثر مرکب را دریافت کنید، خودتان به طور طبیعی این شیوه را به جنبه های دیگر زندگی تان وارد می کنید.

فرض کنید انتخاب می کنید تا خوردن تان را کنترل کنید. وظیفه ی شما این است که هر چیزی را در دهان تان می گذارید، یادداشت کنید؛ از استیک و سیب زمینی و سالادی که سر شام می خورید تا انتخاب های خیلی کوچک تان در طول روز؛ مثل چوب شورهایی که در استراحت می خورید یا تکه ی دوم پنیری که در ساندویچ تان می گذارید.

اگر ثبت شان نکنید، چون بسیار کوچک و جزئی به نظر می رسند، فراموش می شوند. باز هم می گویم، نوشتن این موارد خیلی ساده به نظر می رسد و واقعا اینطور است، البته وقتی ساده است که این کار را انجام دهید.

به نظرتان بعد از پایان اولین هفته، چه اتفاقی می افتد؟ احتمالا شوکه می شوید که چگونه این کالری ها، پول ها و دقایق، از دست شما در رفته اند. شما هرگز نمی دانستید آنها وجود دارند چه رسد به اینکه ناپدید هم شده اند.

بعد، باید ادامه دهید. باید به مدت سه هفته به ثبت وقایع این جنبه از زندگی تان ادامه دهید. چرا سه هفته؟ حتما شنیده اید که روان شناسان می گویند هیچ چیزی به یک عادت تبدیل نمی شود مگر اینکه به مدت سه هفته یا 21 روز آن را مکرر انجام دهید. هرچند از لحاظ علمی دقیق نیست، ولی معیار خوبی ست و برای من موثر بود. این کار، بی زحمت نیست ولی ساده و شدنی ست، پس انجامش دهید.

بعد از سه هفته چه اتفاقی می افتد؟ وقتی می بینید صِرف آگاه شدن از اقدامات تان، چگونه شروع به تغییر و شکل دهی می کند، از شوکی که در انتهای هفته ی اول به آن دچار شده بودید به یک غافلگیری شادی بخش و راضی کننده می رسید. طوری می شود که از خودتان می پرسید: “آیا واقعا می خواهم این شکلات را بخورم؟ از اینکه مجبورم دفترچه را بیرون آورم و یادداشت کنم، کمی احساس خجالت زدگی و گناه کاری می کنم.”

با نخوردن آن شکلات، دویست کالری کمتر مصرف می کنید و در عرض کمتر از دو هفته تقریبا یک پوند از وزن تان کم می شود! یا اینکه شروع می کنید به جمع کردن چهار دلاری که هر روز در مسیرتان به محل کار، برای خرید قهوه صرف می کنید و متوجه می شوید که در این هفته فقط 60 دلار برای خوردن قهوه پرداخته اید! وای، این یعنی هزار دلار در سال یا مرکب شده ی آن در بیست سال می شود 51833.79 دلار!

اگر برای سال های متمادی هر روز و هر هفته، انتخاب های درستی بکنید، به سرعت می بینید که چگونه می توانید پولدار شوید. وقتی اعمال تان را با این آگاهی ثبت می کنید، پی می برید که در زندگی تان به شکل بسیار متفاوتی ظاهر می شوید.

شما هوشیار و آگاه هستید و انتخاب های بهتری می کنید و همه ی اینها فقط با یک دفترچه ی یادداشت کوچک و یک خودکار اتفاق می افتد. خیلی شگفت انگیز است، مگر نه!

منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)

ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…

دسته‌ها
موفقیت شخصی

تله ی پول

تله ی پول

من قدرت ثبت کردن وقایع را از راه سختش یاد گرفتم؛ یعنی وقتی در امور مالی ام، مثل یک احمق رفتار کردم. در اوایل بیست سالگی ام، وقتی از فروش املاک پول زیادی بدست آوردم، با حسابدارم آشنا شدم.

او گفت: “شما بیش از صد هزار دلار مالیات بدهکارید.”

گفتم: “چی؟ من که اینقدر پول ندارم.”

پرسید: “چرا ندارید؟ شما چندین برابر این پول را بدست آورده اید؛ حتما مالیاتش را هم کنار گذاشته اید. پس پول های تان چه شد؟”

گفتم: “نمی دانم.” پول مثل آب از دستانم ریخته بود و من حتی متوجه اش نشده بودم!

در حالیکه با چشمانی بهت زده نگاهم می کرد، گفت: “پسرم باید خودت را جمع و جور کنی. بارها مثل این قضیه را دیده ام. حالا واقعا توی دردسر افتاده ای. برای اینکه بتوانی مالیات عقب افتاده ات را بدهی، باید پول بیشتری درآوری که البته مالیات آن را هم باید بپردازی. اگر به این کار ادامه دهی، با دست های خودت قبر مالی ات را کنده ای.”

این کاری ست که حسابدارم مجبورم کرد انجامش دهم: یک دفترچه ی کوچک در جیبم نگه دارم و برای مدت 30 روز، هر سنتی را که خرج می کنم در آن بنویسم. این کار باعث شد تا درباره ی خیلی از انتخاب های ناخودآگاهم که باعث دور ریختن پول می شد، به یک آگاهی آنی برسم.

از آنجایی که مجبور به نوشتن هر چیزی بودم، برای خرید بعضی چیزها مقاومت کردم تا مجبور نشوم آن دفترچه ی کذایی را بیرون آورم و آن را بنویسم!

ثبت مخارج، آگاهی جدیدی را در ذهن من حک کرد و مجموعه ای کاملا جدید از آداب و انتخاب ها را درباره ی مخارجم به وجود آورد. از آنحایی که آگاهی و رفتارهای درست ام با هم ترکیب شدند، فهمدیم که به طور کلی نسبت به پول فعال تر شده ام، پول بیشتری را برای دوران بازنشستگی کنار می گذارم، بخش هایی که به وضوح پولم را هدر می دادم، شناسایی می کردم و از آن جنبه ی جالب پول، یعنی “بازی با پول” لذت می بردم.

در حقیقت این تمرین آنقدر موثر بود که بارها از آن برای تغییر بقیه ی رفتارهای ام استفاده کرده ام. در همه ی این سال ها، هر چیزی را ثبت می کنم؛ هر چیزی که می خورم و می نوشم، وقتی که به ورزش اختصاص می دهم، تعداد تماس هایی که برای فروش می گیرم و حتی بهبود روابط ام با خانواده، دوستان و همسرم.

ثبت کردن، یک تمرین ساده و آسان است و به این خاطر جواب می دهد که درباره ی اقدام های تان در عرصه هایی از زندگی که می خواهید بهبودشان دهید، به شما آگاهی لحظه به لحظه می دهد. شما نمی توانید چیزی را مدیریت کنید یا بهبود بخشید مگر اینکه بتوانید آن را بسنجید.

در ضمن شما نمی توانید از تمام چیزهایی که دارید یعنی استعدادها، توانایی ها و دارایی های تان حداکثر استفاده را ببرید، مگر اینکه از کارهای تان آگاهی کامل داشته باشید ومسئول آنها باشید. می خواهم در هر لحظه ای دقیقا بدانید در چه وضعیتی هستید و عملکردتان چگونه است.

می خواهم طوری کارهای تان را ثبت کنید که انگار یک کالای باارزش هستید، چون واقعا ارزنده هستید. بنابراین صرف نظر از اینکه فکر می کنید از عادت های تان آگاه هستید یا نه (باور کنید آگاه نیستید!)، از شما می خواهم ثبت کردن را شروع کنید. با این کار، زندگی تان و در نهایت شیوه ی زندگی تان را متحول می کنید.

منبع: (اثر مرکب آغاز جهشی در زندکی، موفقیت و درآمد شما، دارن هاردی)

ادامه مقالات اثر مرکب را دنبال کنید…